"از پرواز نور چشمی مامان پیش خدا"                                                                                  "از پرواز نور چشمی مامان پیش خدا" ، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 6 روز سن داره

دلنوشته های مامان بـــــــــــــهار

بازم یه سفر دیگه

سلام دوستای جون جونی خودم امیدوارم حالتون خوب باشه پیشاپیش عید فطر و بهتون تبریک میگم نماز و روزه هاتون قبول باشه برا دو روز میخوایم بریم قم  شایدم بشه 3روز اما فکر نکنم بیشتر بشه جاتون خالی فقط خواستم بگم شارژ اینترنتم تا آخره همین ماهه چون تکلیفمون برا رفتن و موندن مشخص نیست (از این اصفهان رو میگم اگه انتقالی  درس بشه برمیگردیم به شهر خودمون) شارژ رو تمدید نکردیم اگه کامنتاتونو جواب ندادم از همین الان عذر میخوام  دلم براتون میشه یه نقطه دوستتون دارم یه عالمهههه میبوسمتون خیلی محکم به امید دیدار پی نوشت: یعنی شما فکر ...
28 مرداد 1391
2413 0 165 ادامه مطلب

این چند روز

سلااااااااام به دوست جوون جونیای خودم فداتون بشم که اینقدر شما خوبید و من بد، بذار اول همتون رو سفت ببوسم آخی چسبید از این چندر روز که گذشت بگم  آقا ما روز 5شنبه یه گوسفند نذر داشتیم اول صبح همسری رفت و با قصاب اومد بعبعی رو هم اورده بود اما متاسفانه نشد از بعبعی عکس بگیرم تا خواستم برم تو حیاط دیدم طفلی خلاصش کرده بودن اینقدره غصه خوردم خلاصه کلی در گیر کارای مربوطه شدیم شب هم کلی مهمون داشتیم  اما روی هم رفته خوب بود جمعه خیلی خسته بودم با این حال یکی از همکارای گرام شوشو جون رو دعوت کردیم اونم به خیر و خوشی گذشت روز شنبه وای نگو بعد سحر و نماز خواستم بخوابم اولش بدنم گر گرفته بود پاهام دا...
8 مرداد 1391
2885 0 128 ادامه مطلب

بدون عنوان

سلام به دوستای عزیزم منو بخاطر غیبت طولانی ام ببخشید سفر پر فراز نشیبی داشتم چند روزی هست که برگشتم نتم قطع بود  تازه وصل شده اما نمیدونم چرا اصلا حس نت رو ندارم  نمیدونم چم شده دوستای عزیزم ببخشید سرحال که شدم میام بهتون سر میزنم با دیدن این همه محبت که نسبت به این بنده حقیر داشتید شرمنده شدم امیدوارم بتونم دوست خوبی براتون باشم منو ببخشید و سر سفره افطار منو یاد کنید پ.ن نمیدونم چرا اینقدره بی حالم اصلا نمیتونم پای لب تابم بشینم  یه چن تا از نظرات رو تایید کردم خیلیش مونده حالم بهتر شد حتما میام و شرمندگی دوستای گلم در میام  یا حق
4 مرداد 1391
1